نشانه ها

میگند خداوند در زندگی هر کس نشانه هایی گذاشته که به وسیله اون راهشو پیدا میکنه  نمیدانم برای همه این طور هست یا نه ؟ولی فکر میکنم برای من این جوری بوده.با اینکه درس و مدرسه را دوست داشتم ترک تحصیل کردم الان که فکر میکنم میبینم انگار همه چیز از قبل برنامه ریزی شده بود از بچگی علاقه زیادی به ارایشگری داشتم وبعد از ترک تحصیل تصمیم گرفتم حداقل ارایشگر بشوم روزها به اموزشگاه ها زنگ میزدم از همه پرس و جو میکردم از ماندن در خانه و علاف بودن حوصله ام سر رفته بود بلاخره بعد از تلاشهای فراوان یک اموزشگاه خوب پیدا کردم ولی متاسفانه شرایطش با من جور نمیشد مجبور بودم هر روز صبح ساعت 8 همراه یک مدل انجا حاضر باشم سخت ترین قسمت موضوع همین مدل پیدا کردن بود چه کسی حاضر بود مدل یه ادم تازه کاری مثل من بشه؟رویای ارایشگری به باد رفت و جاشو به شیرینی پزی و کیک پختن داد هروقت با مامانم راجع به گذشته ها حرف میزنیم میگن هیچ وقت یادم نمیره چه بلاهایی سرم اوردی طفلی خاله پروانه که مجبور بودن همه این دستورهای اشپزی انگلیسی که من از تو اینترنت پیدا میکردم ترجمه کنند ودختر خا له ام هم موظف بود اونا رو پاک نویس کنه فکر کنم چشام هم چند نمره ضعیف تر شده بود بس که به صفحه مانیتور خیره شده بودم البته در کنارش اون همه مواد و دسرهای عجیب و غریب و غذاهای غیر قابل خوردن بماند که عاقبت نصیب سطل اشغال میشدن  .بعد از یه مدتی که بنده فهمیدم در هیج کدوم از این کارها استعداد ندارم همه پیشنهاد دادن که به کلاس خیاطی برم تنها کاری که هیچ وقت فکرشو نمیکردم مطمئن بودم بعد از چند ماه حتما از این یکی هم دلزده میشم من به خیاطی علاقه خاصی نداشتم برایم اهمیتی نداشت نمیدونم چه طور شد که یک دفعه خیاط شدم رویای من چیز دیگه ای بود که سر از این کار در اوردم راستش اوایل واقعا سخت بود باید یه گوشه مینشستی و مدام کوک میزدی یا هر درزی را شاید 5بار باز میکردی دوختن زیپم که یکی از سخت ترین ها بود اما من بهترین معلم دنیا را داشتم معلمی که همیشه من را تشویق میکرد به روزی نزدیک که میتوانم برای دیگران لباسهای مورد علاقه شان را بدوزم به من یاد داد که لباسها برای ادم خاطره میاورند خاطره شبهایی که تا صبح بیداری تا لباس را تمام کنی ولی در عین حال لذت هم میبری لذت وقتی که لبخند رضایت را روی لبهای مشتری میبینی من نمیگویم که خیاط ماهری شدم و دارم از خودم تعریف میکنم همه اینها را گفتم که از شما تشکر کنم نیره خانم به شما مدیونم به خاطر همه این سالها که پشتیبان من بودی به همه اون روزهایی که به من دلداری میدادین غصه نخور لباست خوب میشه .امروز دوستی بعد سالها به من زنگ زده  الان برای خودش مهندسی شده وقتی از من میپرسد تو چی کار کردی یه لحضه گیج میشوم و بلاخره میگم خیاطی میکنم در کمال ناباوریم صدای ذوق زده اش را از پشت تلفن میشنوم که  میگوید افرین کار خیلی خوب کردی اگه ادامه بدی موفق میشی شاید حتی از من که درس خوانده ام موفق تر بشی .نیمداند که من عاشق کارم هستم اگه یک بار دیگر هم متولد میشدم همین کار را میکردم میدانم اینها همه نشانه اند که بدانم هر چه باید بشود خواهد شد
نظرات 10 + ارسال نظر
فا دوشنبه 12 اردیبهشت‌ماه سال 1390 ساعت 11:16 ق.ظ

خیلی خوشحالم که کارتو دوست داری..... منم که طرفدار ۴ آتیشه کاراتم..... بوسسسسس
یعنی میشه منم دو سال دیگه به یه جایی برسم؟

تو که تو خیلی از کارها استعداد داری

الهه دوشنبه 12 اردیبهشت‌ماه سال 1390 ساعت 04:01 ب.ظ http://taitan.blogfa.com

اول که چشات قشنگ میبینه :)
بعدشم همین خیاطیو ادامه بدی بخدا وضعت از من عین بدبختا واسه کنکور درس میخونم بهتر میشه
والا!

شاذه دوشنبه 12 اردیبهشت‌ماه سال 1390 ساعت 05:58 ب.ظ http://moon30.blogsky.com

تبریک میگم که راهی که دوستش داشتی رو پیدا کردی! این واقعا عالیه! منم هرکاری که ازت دیدم بی نقص بوده! واقعا بدون تعارف همیشه گفتم کار تمیز و قشنگ بخواین برین پیش خاله فری!

خیلی ممنون لطف دارین شرمنده ام کردین

ترمه دوشنبه 12 اردیبهشت‌ماه سال 1390 ساعت 07:42 ب.ظ http://termeh94.blogsky.com/

منم وقتی دوازده سالم بود رفتم کلاس گوهرتراشی. خیلی علاقه داشتم اما خیلی زود شروع کرده بودم. دیگه وقتی قرار بود برم مرحله ی حرفه ایش میترسیدم چون روز به روز سخت تر میشد...
اما حالا باز اشتیاق پیدا کردم ادامه بدم !

اره بعضی کارها هر چی بزرگتر بشی بهتر درک میکنی

پرنیان دوشنبه 12 اردیبهشت‌ماه سال 1390 ساعت 10:06 ب.ظ http://missthinker1992.blogfa.com

چه جالب ارایشگریم دوست داشتی؟اصلا نمیدونستم.
مهمترین چیز اینه که ادم کارشو٬هنرشو٬حرفه شو... دوست داشته باشه.همین باعث میشه ادم پیشرفت کنه.

سوسک سیاه! سه‌شنبه 13 اردیبهشت‌ماه سال 1390 ساعت 11:41 ق.ظ http://sooksesia.persianblog.ir/

بهم نگفته بودی دوس داشتی ارایشگر شی...
ایشالا موفق باشی تو کارت خیاط نموووووونهههههههههه
منم اگر صدو بیست بار دگه متولد بشم بازم هیشکاره نمیشم!!!!!

ارایشگری مال قدیماست شکست نفسی نکن دیگه عکاسیت حرف نداره

[ بدون نام ] پنج‌شنبه 15 اردیبهشت‌ماه سال 1390 ساعت 04:46 ب.ظ

قسمتت بوده!

skarlet جمعه 16 اردیبهشت‌ماه سال 1390 ساعت 02:49 ب.ظ http://worthseeing.aminus3.com

اره واقعا لذت داره وقتی میبینیم کاری که که کردیم به بهترین نحو ممکن به پایان رسیده!! احساس به درد به خور بودن به ادم دست میده...! :)

skarlet جمعه 16 اردیبهشت‌ماه سال 1390 ساعت 02:50 ب.ظ http://worthseeing.aminus3.com

اره واقعا لذت داره وقتی میبینیم کاری که که کردیم به بهترین نحو ممکن به پایان رسیده!! احساس به درد به خور بودن به ادم دست میده...! :)

ه جمعه 16 اردیبهشت‌ماه سال 1390 ساعت 06:26 ب.ظ

هووووم! من هنوز تو هیچ کار حرفه ای نیستم! این چیز بدیه؟؟!

منم حرفه ای نیستم هنوز

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد